سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ثمره دانش، عمل برای زندگی است . [امام علی علیه السلام]
وفا ابو نصر
جوک و اس ام اس
  • نویسنده : وفا ابو نصر:: 85/12/16:: 10:50 صبح
  • آسمان را می خواهم برای عبور - جاده باریک است .

    ماه را می خواهم برای نور - راه تاریک است .

    تو را می خواهم برای نظافت - عید نزدیک است .



    الهی تو بمیری من نمیرم....سر قبرت بیام پارتی بگیرم....الهی سرخک و اریون بگیری.... تب مالت و بلای جون بگیری..... الهی از سرت تا پات فلج شه.... کمرت بشکنه،دستت سقط شه.... الهی حصبه و ام اس بگیری....سر راه بیمارستان بمیری.... الهی کوربشی چشمات نبینه.... بمیری، گم بشی، حقت همینه.... الهی آسم تایپ آ بگیری... هنوز که رنده ای پس کی میمیری؟.... الهی شوهر ایدزی بگیری.... بفهمی که داری از ایدز میمیری.

    چاه مکن بهر کسی ، خسته میشی....دیگ به دیگ چیزی نمی گه....شلوار مرد که دو تا شد ، حال می کنه....گر صبر کنی ، زیر پات علف سبز می شه....صلاح مملکت خویش ، رئیس جمهور داند.....جوجه رو هروقت بشمری جیک جیک می کنه.....عیسی به کیش خود ، موسی به بندر عباس....کوه به کوه می رسه ، میّت رو زمین نمی مونه....آشپز که دوتا شد هیچ کدوم غذا درست نمی کنن....پاتو از گلیمت درازتر نکن ، پات دراز می شه شلوار به پات کوتاه

    اگه تموم زنبورهای دنیا نیشت بزنن حقته چون خیلی گلی !!
    یه کی از خدا می پرسه که خدایا چرا هر گلی که زیباست خار داره خدا میگه: اینطور نیست یه گل زیبا هست که خار نداره، ولی بهتره صداش نکنی چون داره جوک میخونه

    میتونی تصور کنی با هم لب دریا نشستیم؟ میتونی تصور کنی که با هم به یه سفر طولانی میریم از جنگل تا دریا؟ میتونی تصور کنی که تو یه شب بارونی شونه به شونه هم قدم بزنیم؟ همه اینا رو هم که بتونی تصور کنی نمیتونی تصور کنی که آشپزی با تک ماکارون چقدر راحته....!!!

    جشنواره فیلم اصفهان: 1- یک تکه نان برای ده نفر 2- تا حالا موز خوردی ؟ 3- ده نفر زیر یک چتر 4- من اصغر 15 تومان دارم 5- دیشب پیتزا خوردم آیدا !

    یه روز یه ترکه سر چهار راه با یه ماشین بی ام و تصادف می کنه ، مقصر هم بوده . پیاده که می شن کلی گریه زاری می کنه که بدبخته و پول نداره ، راننده بی ام و دلش میسوزه و بیخیال خسارت می شه و سوار میشه میره .
    دوباره سر چهار راه بعدی با همون ترکه تصادف می کنه ، ترکه سرشو از پنجره ماشین بیرون میکنه ، دست تکون میده ،به طرف می گه : " برو منم !"

    علی دایی میره اردبیل نون بگیره، چادر سرش می‌کنه اونو نشناسن تو صف خودشو می‌چسبونه به یه خانم تپل خانومه میگه علی ول کن منم رضازاده !

    گفتم دوستت دارم نگاهی به من کرد و گفت:چند تا؟ دستام رو بالا آوردم و تمام انگشتهای دستمو نشونش دادم اما اون به کف دستام نگاه می کرد که خالی بود

    گفتم که من عاشقتم گفتی خفه ...گفتم که من دوست دارم گفتی خفه .....گفتم که من دیوونتم گفتی خفه .....گفتم که تو زنم میشی .گفتی آره .گفتم خفه

    تو جاده پلیس جلو یه ماشین رو می گیره و میگه چون از صبح اولین کسی هستی که کمربند ایمنی بستی برنده 100هزار تومن پول شدی. حالا می خوای باهاش چیکار کنی؟ مرد می گه: می رم گواهینامه می گیرم . زنش سریع می گه: جناب سروان این وقتی اکس می زنه پرت و پلا می گه . بچشون از اون پشت می گه: بابا نگفتم با ماشین دزدی قاچاق نکنیم؟ یه صدا از صندوق عقب می یاد : از مرز رد شدیم یا نه؟

    به رشتیه میگن چندتا بچه داری میگه 3تامیگن اسماشونو بگومیگه حسن.حسن.حسن میگن اینا که همه اسماشون یجوره میگه فامیلیشون فرق میکنه .

    زنها کلا به پنج گروه اصلی تقسیم میشن
    ‌گروه اول زنهائی هستند که مردها رو بدبخت میکنن!
    گروه دوم زنهائی هستند که اشک مردها رو در میارن!
    گروه سوم زنهائی هستند که جون مردها رو به لبشون میرسونن!
    گروه چهارم زنهائی هستند که کاری میکنن مردها روزی 18 بار‌آرزوی مرگ کنن
    گروه 5 زنائی هستند که به اشتباه فکر میکنن جزو هیچکدوم از گروههای بالا نیستن
    به یکی میگن: یک جمله بگو که توش سه تا دروغ باشه !!!


    میگه: دانشگاه آزاد اسلامی

    به آسمان نگاه می کنم تو را می بینم به خورشید نگاه می کنم تو را می بینم به ابر نگاه می کنم تو را می بینم.آخه مسخره از جلوم برو کنار دیگه .

    به ترکه میگن مملکت خر تو خری شده . میگه اره من 3 بار رفتم سربازی هیچ کس نفهمید.




     

    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ---------------------------------------------------
     RSS 
    خانه
    ایمیل
    شناسنامه
    مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 23845
    بازدید امروز : 41
    بازدید دیروز : 4
    ............. بایگانی.............
    بهار 1386
    زمستان 1385
    پاییز 1385

    ..........حضور و غیاب ..........
    یــــاهـو
    ........... درباره خودم ..........
    وفا ابو نصر
    وفا ابو نصر
    من وفا ابونصر از لبنان(مقیم ایران) 20 ساله حدود 4 سال است که در ایران زندگی میکنم مادرم ایرانی و پدرم اهل لبنان(روستای قانا) ما یک خانواده 5 نفره هستیم پدرم،مادرم،من و فاطمه(خواهرم) و حسین(برادرم) پدرم استاد دانشگاه ، مادرم معلم،خواهرم دانشجو و برادرم حسین شهید شده در همین جنگ اخیر رژیم صهیونیستی و لبنان او یکی از مبارزان جنبش حزب الله بود، من هم که آخرین فرزند خانواده هستم دانشجوی رشته پزشکی هستم.

    .......... لوگوی خودم ........
    وفا ابو نصر
    ............. اشتراک.............
     
    ............ طراح قالب...........